ترس دشمنان از اسلام و علمای مسلمین به روایت "مستر همفر"
ما از علمای مسلمین سخت نگران بودیم ، زیرا علمای عراق و ایران بزرگترین سد در راه تحقق بخشیدن به آرمان های ما بودند، زیرا سر مویی حاضر نبودند از افکار و عقاید خو دست بردارند، مردم هم از آنها پیروی میکردند و حکومت ها نیز همانگونه که موش از گربه بترسد از علما وحشت داشتند.
درست است که اهل سنت هم سلطان را ولی امر می دانند و هم از روحانیت خود پیروی می کنند ، اما شیعیان بیشتر از هر کس و هر چیز از علمای خود پیروی می کنند ، زیرا آنان حق حکومت و ولایت را تنها منحصر بعه عالم خود می دانند و چندان اهمیتی به سلطان نمی دهند، ولی این تفاوت و فرق بین این طائفه نمی توانست آن نگرانی عمیقی که بر وزارت مستعمرات ، بلکه بر تمام حکام بریتانیایی کبیر سایه افکنده بود، تخفیف دهد.
ما کنفرانس های زیادی تشکیل می دادیم تا راه حلهایی برای پیروزی بر این مشکل سخت پیدا کنیم ولی در پایان هر جلسه ای با بن بست روبرو می شدیم و گزارشاتی که از جاسوس ها و دست نشانده های ما می رسید مرتب مایوس کننده بود همانگونه که نتایج کنفرانس ها همیشه صفر یا حتی پایین تر از صفر بود، ولی ما هیچگاه نمی گذاشتیم که روح یاس بر ما چیره گردد، زیرا خودمان را عادت داده بودیم که همیشه امیدوار بوده و بی نهایت صبر داشته و پر حوصله باشیم.